فرقی نمیکند چه هستیم و که هستیم
هرکسی باید به بعضی وظایف برسد:
شاعر باید تاج گلش را کنار بگذارد
تا صورتش را بشوید و
دندانهایش را مسواک بزند،
و حتی اشراف
باید موهای فرفریشان را شانه کنند
و حتی پادشاهان
لباس زیر میپوشند.
؛ آرتور گیترمن
با من بگو ای یار
حالا که ضربان قلبت را میشنوم،
حالا که مینوشم
از چشمهی کوچک گرمای گردنت.
وقتی که خیره میشوم به درونت
انگار که شفافی و
هر خیال تو را میبینم و
میدانم
که میمیری برای من
هر وقت که لازم است.
حالا به من بگو
که آیا ما
شادمانترین همهی مردمایم
یا ناشادترینشان؟