هست

هست


هست
تقدیری از آن دست
که استوار نیست
هرچه نمی‌لرزد.

هست
عشقی چنان
که به کف نمی‌آیدت جهان
چرا که گامی کوچک کم است.

هست
اشتیاقی از آن دست
که خویش را کیفر می‌‌کنی برای هنر
وقتی هنر گناهکار است.

هست
سکوتی از آن دست
که دهان‌های مادینه چنان می‌نمایند
که گویی شرم
تنها موضوعِ جنسیت است.

هست
گیسویی چنان
که شهاب‌سنگی آشفته‌اش می‌کند
و شیطان فرق می‌گشاید بر آن.

هست
انزوایی از آن دست
که خیره می‌شوی با یک چشم
تنها به نمک.

هست
سرمایی از آن دست
که فاخته‌ها را خفه می‌کنی
تا گرم کنی بال‌های خویش را.

هست
ثقلی چنان
که پیشاپیش سقوط کرده‌ای
پیش از همه‌آن‌ها که می‌افتند.

هست
خاموشی‌ای چنان
که تو باید زبان بگشایی:
تو، آری، تنها تو.

درباره‌ی محسن عمادی

محسن عمادی (متولد ۱۳۵۵ در امره، ساری) شاعر، مترجم و فیلم‌ساز ایرانی است. عمادی در دانشگاه صنعتی شریف، رشته‌ی مهندسی رایانه را به پایان رساند. فوق لیسانس‌اش را در رشته‌ی هنرها و فرهنگ دیجیتال در فنلاند دریافت کرد و تحصیلات تکمیلی دکترایش را در دانشگاه مستقل ملی مکزیک در رشته‌ی ادبیات تطبیقی پی گرفت. او مدیر و صاحب امتیاز سایت رسمی احمد شاملوست. اولین کتابِ شعرش در اسپانیا منتشر شد و آثارش به بیش از دوازده زبان ترجمه و منتشر شده‌اند. عمادی برنده‌ی نشانِ افتخار صندوق جهانی شعر، جایزه‌ی آنتونیو ماچادو و جایزه‌ی جهانی شعر وحشت در اسپانیا بوده‌است و در فستیوال‌های شعرِِ کشورهایی چون فرانسه، اسپانیا، مکزیک، آمریکا، هلند، آلمان، پرتغال، برزیل، فنلاند و ... شعرخوانی کرده‌است. در حال حاضر ساکن مکزیک است. وی اداره تارنمای رسمی احمد شاملو و نشر رسمی الکترونیکی آثار شاملو از جمله «کتاب کوچه» را بر عهده دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.