تغییر شکل ها

تغییر شکل ها


پسر کوچکم وارد اتاق می شود

و می گوید:

«تو یک لاشخوری

من یک موشم»

کتاب را کنار می گذارم

بال ها و پنجه ها

از درونم رشد می کند

سایه های شومشان

به سرعت به روی دیوار می لغزد

من یک لاشخورم

او یک موش

«تو یک گرگی

من یک بز»

به دور میز به راه می افتم

و یک گرگم

شیشه های پنجره می درخشد

به سان دندان هایی تیز

در تاریکی

در زمانی که او به مادرش پناه می برد

صحیح و سلامت

سرش پنهان در گرمای لباس او

درباره‌ی کامیار محسنین

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.