سرم گرم کارهای بسیار،
از یاد برده بودم
که آدم باید هم
بمیرد
در بی مسئولیتی،
از آن وظیفه غافل بودم
در انجامش اهمال کرده بودم
لیک از فردا
اوضاع متفاوت خواهد بود
با ریزبینی، مردن آغاز می کنم
با خوش بینی خردمندانه ای
بدون اتلاف هیچ زمانی
اثری از : تادئوش روژاویچ کامیار محسنین
سرم گرم کارهای بسیار،
از یاد برده بودم
که آدم باید هم
بمیرد
در بی مسئولیتی،
از آن وظیفه غافل بودم
در انجامش اهمال کرده بودم
لیک از فردا
اوضاع متفاوت خواهد بود
با ریزبینی، مردن آغاز می کنم
با خوش بینی خردمندانه ای
بدون اتلاف هیچ زمانی