ماوت هاوزن | آندونيس

ماوت هاوزن | آندونيس


آن جا، بر پله‌كان عريض
بر پله‌كان اشك‌ها
در كوره راه گود افتاده‌ى مرگ
در قلمرو زارى‌ها
يهوديان و مبارزان قدم برمى‌دارند
يهوديان و مبارزان بر خاك مى‌افتند.
آنان هر يك تخته سنگى بر دوش دارند
تخته سنگى كه صليب ِ مرگ است.

هم در آن دم است كه آندونيس صدايى مى‌شنود
صدايى كه مى‌گويد:
«آه، رفيق! آه، رفيق!
مرا به بالا رفتن از پله‌كان مدد كن!»
ليكن آن جا، بر پله‌كان ِ عريض
بر پله‌كان ِ اشك‌ها
هر گونه يارى در حكم گناهى‌ست
هر گونه شفقتى شايسته‌ى عقوبتى.

يهودى بر پلّه فرو مى‌افتد
و پله به سرخى مى‌گرايد.
«و تو، فرزند، بدين سو بيا
و اين سنگ را نيز بردار!»

سنگى گران بر دوش دارم و
سنگ ديگرى نيز برمى‌دارم
نام من آندونيس است
و تو نيز اگر انسانى
به كارگاه سنگ كوبى قدم بگذار!

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.