چشمک بزن چشمک ستاره کوچیک من
دلم میخواد بدونم چطور میتابی تو به من
تو که بالای سر دنیا، اون بالا بالاهایی
تو که مثل الماس تو آسمونایی.
خورشید تابون که بره
هرچی نوره باهاش میره
فقط تویی که میدرخشی نورَک من
چشمک میزنی چشمک تو شب من.
مسافر سرگردون تو تاریکی شبها
به تو میگه ممنون ای اخترک زیبا
اگه ندرخشی، اگه نزنی چشمک
گم میشم من بیتو ستاره کوچک.
تو آسمون آبی تیرهٔ شب همیشه تویی که باقی میمونی
اگه این پرده بره کنار، میبینم که دزدکی منو میپای
چشماتو هیچوقت نمی بندی تو به روی من
تا خورشید بیاد به آسمون و بتابه به من.
تویی روشنک ای نور کوچک
راه مسافر از تو روشنه تو دل شب
گرچه نفهمیدم چطور میتابی تو به من
اما چشمک بزن چشمک ستاره کوچیک من.