هدف شعر می‌‏بايد حقيقت كارآيند باشد

هدف شعر می‌‏بايد حقيقت كارآيند باشد


به دوستان پرتوقعم

به شما اگر بگويم من كه آفتاب در جنگل
به تنى مى‌ماند در بسترى، كه تفويض مى‌شود
باورم مى‌كنيد
هوس‌هايم را همه، مى‌ستاييد.

به شما اگر بگويم من كه بلور ِ روزى بارانى
در تنبلى ِ عشق است هميشه كه آواز مى‌دهد
باورم مى‌كنيد
زمان عشق ورزيدن را طولانى‌تر مى‌كنيد.

اگر به شما بگويم من كه بر شاخساران ِ بسترم
مرغى آشيان مى‌كند كه زبانش هرگز به «آرى» گفتن نمى‌گردد
باورم مى‌كنيد
همباز ِ پريشانيم مى‌شويد.
به شما اگر بگويم من كه در خليج يكى چشمه
كليد ِ شطّى مفتاح ِ خُرّمى‌ست كه مى‌چرخد
باورم مى‌كنيد
بيش تَرَك درمى‌يابيد.

اما اگر سراسر ِ كوچه‌ام را سرراست
و سراسر ِ سرزمينم را همچون كوچه‌يى بى‌انتها بسرايم
ديگرم باور نمى‌داريد. سر به بيابان مى‌گذاريد

چرا كه شما به بى‌هدفى گام مى‌زنيد، نا آگاه از آن كه آدميان
نيازمندان ِ پيوند و اميد و نبردند
تا جهان را تفسير كنند، تا جهان را ديگر كنند.

تنها به يك گام ِ دلم شما را به دنبال خواهم كشيد
مرا قدرتى نيست
من زيسته‌ام و كنون نيز مى‌زيم
اما از سخن پرداختن به قصد ِ فريب شما درشگفتم
حال آن كه مرا سر ِ آن بود كه آزادتان كنم
سر ِ آنم بود كه با جگن و خَثِّ سپيده‌دمان نيز هم از آن گونه يگانه‌تان كنم
كه با برادران‌مان كه سازندگان نورند.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.