کنسرت در باغ

کنسرت در باغ


باريده باران
زمان به چشمى غول‌آسا ماند
كه در آن
انديشه‌وار
درآمد و رفتيم.

رودى از موسيقى
فرو مى‌ريزد در خونم.
گر بگويم جسم، پاسخ مى‌آيد: باد!
گر بگويم خاك، پاسخ مى‌آيد: كجا؟

جهان دهان باز مى‌كند
همچون شكوفه‌يى مضاعف،
غمگين از آمدن
شادمان از بودن در اين مكان.

در كانون خويش گام برمى‌دارم
و راه خود را
باز نمى‌توانم يافت.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.