در نعرهخيز توفان
عالم كر از هياهو،
دردى غريب با زن
مىگفت:
– زير باران
بىسرپناه خوشتر!
در نيزهبار خورشيد
تفسيده آتش از آب،
رنجش به طعنه مىگفت:
– گرماى سخت ِ سوزان
از سايهگاه خوشتر!
در چارچار سرما
كه لانه گرم بهتر،
در مىگشاد و روزن
مىگفت:
– لخت و لرزان
در جايگاه خوشتر!