درد غریب

درد غریب


در نعره‌خيز توفان
عالم كر از هياهو،
دردى غريب با زن
مى‌گفت:
– زير باران
بى‌سرپناه خوش‌تر!

در نيزه‌بار خورشيد
تفسيده آتش از آب،
رنجش به طعنه مى‌گفت:
– گرماى سخت ِ سوزان
از سايه‌گاه خوش‌تر!

در چارچار سرما
كه لانه گرم بهتر،
در مى‌گشاد و روزن
مى‌گفت:
– لخت و لرزان
در جايگاه خوش‌تر!

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.