مثل آوازها

مثل آوازها


به بچه‌م گفتم:
– سخت نگير بچه!
گُف: – نمى‌تونم نمى‌تونم
حتماً باس برم.

سفرهاى خاصّى هس
تو رؤياهايى از يه قماش ديگه.

لولو به لئونارد گف:
– يه انگشتر الماس ميخام.
لئونارد به لولو گف:
– كوفت هم گيرت نمياد!

از هيچّى، مقدار خاصّى وجود داره
تو رؤيايى از يه قماش ديگه.

سه نفر
افتادن رو خط تلفن من.
سِوُميه گف:
– خدا مال من نيست.

اختلال مُحتَمله
تو رؤيايى از يه قماش ديگه.

از يه رودخونه به يه رودخونه‌ى ديگه
بالاى شهر و پايين شهر
وقتى رؤيا از اين ور و اون ور تيپّا بخوره،
خُب احتمال ِ اختلال
زياده ديگه.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.