– در بُن و برمينگهايم
كيپتان و آتلانتا
ژوهانسبورگ و واتز
گرد بر گرد زمين
به مبارزه برخاستن و جنگيدن و بر خاك افتادن…
چرا؟
– براى فراچنگ آوردن دنيا.
– جُستن و اميد بستن و به انتظار نشستن…
براى چه؟
– براى فراچنگ آوردن دنيا.
– روياها تكهتكه مىشود
چرا سر تسليم پيش نياوريم؟
– دنيا را فراچنگ بايد آورد.
– اما چنين انگاريد كه من آن را نمىخواهم،
چرا به دستش آرم؟
– تا ديگر بارش بسازى!