درخت سبز کوچولو

درخت سبز کوچولو


روزگار خوش گذشته‌م گذشته.
اين جور
به نظر
مياد.
هيچى تو اين دنيا
واسه‌ى
هميشه
نمى‌پاد.

زمونى بازى مى‌كردم
تا جايى
كه پاك
از پا
درآم
حالا پيرى و درمونده‌گى
ورق سياه
كشيده برام
چش ميندازم به جاده و اون ته
چشام يه درخت كوچولو مى‌بينن.

از ته جاده، چشاى آلبالو گيلاسيم
يه تيكه زمين و يه درخت كوچولو مى‌چينن.

منتظرن پناهم بدن
برگاى خنك درخت كوچولو.

درخت سبز كوچولو!
آى درخت سبز كوچولو!

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.