شاید او میخواست نامش را خودش معین کند. شاید ضمیرها گریخته بودند. شاید هنوز …
ادامهی مطلبتو(من)
ولی من با آسمان بهار جفتات میکنم. گوشت فرشتگان را خوردهام، ماه را از …
ادامهی مطلبطرح
در بهار رویاها هیزم بیدهای جوان میپسندند انگشتان غریق را. و از فراز پر …
ادامهی مطلبکلمات شبها میآیند
این نکته را بارها پیش کشیدهام. در هر قوطی خانه، نوری هست. پلها به …
ادامهی مطلب