گمنامان

گمنامان


از نفس افتاده و از راه مانده
اسب من از كوهستان اگر
به زير آمد،
مادر! آبش ده و زين و لگام از او بردار
و براى سوارى نو
تيمارش كن.

اشكبارى ِ بسيار اگر
چشمانت را بى‌فروغ كرده است
و جراحات بى‌شمار اگر
خطوط رخسارت را بى‌فروغ كرده است
مادر! به جست‌وجوى گور من ميا:
وطن ِ آزاد شده
تصوير زنده‌يى است
از فرزند زنده‌ات.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.