… شـعـر
رابطـه ناشـناختـه ای با حقـیقـت دارد
مرگ به همـچنـیـن
شـعـر، مـرگ نـیـست
اما از مرگ گذر میکند
مرگ
بسـان ِ شـعـر
شانه به شانه ی خطر
راه میسپرد
مرگ ، شاعرانه است
از آن رو که بازگشت ندارد
شعر، مرگ ِ مرگ است
شعر در معرض ِ خطر است
چرا که ناگهان پرده از هستی ِ خود بر میکشد
و پس از آن
هیچ باقی نمی ماند …
…مرگ ، یـک فاجـعه ی بی کم و کاست ِ ریاضـیست
بـا یک جـواب ِ حاصـل بـرای ادامـه ی معـادله
شـعـر فـقـدانـیسـت ضـروری ، در ایـجـاد تعادل
غیبت ِ زمان ، تنها وقـت ِ مـوجـود اسـت
یک آن
یک آن است به تمام
یک آن ، یگانه حقیقت مرگ است
حـقـیقت از خود هـیچ سـخن به مـیان نـمی آورد
ونه مرگ و نه شـعـر
مرگ ،نه شعری کامل است و نـه به تمامی خود
تنها شـعر ، تـمـام ِ خود اسـت …
کوتاه درباره شاعر:
ورنر لمبرسی Werner Lambersy فرزند مردی با گرایشات نازیسم و زنی یهودی بود.
در بلژیک و در Antwerpen در سال ۱۹۴۱ میلادی و در آشوب اِشغال به دنیا آمد. در سن پانزده سالگی ، زادگاه و زبان مادری ِ هلندی خود را به خاطر عشقش به زبان فرانسوی رها کرد و به فرانسه مهاجرت کرد. در حال حاضر شهروند پاریس است و یکی از شاعران مطرح و مورد توجه فرانسوی زبان محسوب میشود. او یک شاعر پر کار است. تنها مجموعه کتابهای شعرش، تا سال ۱۹۹۹، به چهل کتاب میرسد. زبان شعری او ساده و روشن است و به راحتی با خواننده ارتباط برقرار میکند، اما این سادگی تنها ظاهری فریب دهنده دارد، از انجا که محتوای اشعار او، بطور پیوسته معانی تازه ای را به تصویر میکشند.