پاگَرد

پاگَرد


 

 

خورشید، مسرور و سرفراز

با رَمه‌های شاداب

بازمی‌آموزد گِردی جهان را

و تعادلِ رو به بهبود را

که می‌خزد زیر پیراهنِ پاکیزه‌اش.

دست بر ستونِ فقراتِ روز می‌نهد

و آهسته، به‌زحمت بالا می‌رود از هر پله‌ی روز

تا پاگَردِ پشتِ‌ گردنت

آن‌جا که هرآن‌چه اتفاق افتاده

و‌ آن‌چه منتظری که پیش‌آید

هردو در یک سایه مشترکند

 

درباره‌ی سارا سمیعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.