مشهود

مشهود


اينك بهار استامبول!
با نام ِ حقيقى ِ شاعر
از كف‏اش گل به بار مى‏‌نشيند و
كلام ِ ناگفته را به زبان مى‏‌آورد.
با عطرى كه وام‏‌اش مى‏‌دهد
گل‏هاى ديگر همه استوارش مى‏‌دارند
و شعله‏‌ورى ِ وجد و حال را
فراگردش تكثير مى‏‌كنند
شعشعه‏‌ى پيمبر
در چهره‏‌ى ما اعلام می‌شود.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.