رُزهاى دمشق
كه در ظلمات
دايهگان ِ پرتو ِ نوراَند و
آينهداران ِ هالهاند و
شباهنگام
با آتش ِ برف ِ خويش
مرا پاس مىدارند
محتاله
ماه
در محفل ِ زيتونُبنان
سكوت را عريان مىكند
و نام ِ معشوق را
با شاخسارها
در ميان مىگذارد.
نام ِ معشوق
اثری از : احمد شاملو کلارا خانس