دلم را چنان بر سر دست میبرم
انگار سر بریده یحیای تعمید دهنده باشد
و زمین زیر پای من میرقصد
دل من تک یاخته است
موجودی که زیر میکروسکوپ
امتدادی بیپایان دارد
جهان از آن اوست
این تخت این تصویر چهار کنج
دل من جغرافیا را دوست دارد
هارمونی را هم
چنان بر سر دست میبرمش
انگار سر بریده یک قدیس باشد