منم سرود آمريكا رو مىخونم.
من «داداش تاريكه»م.
مهمون كه مياد
مىفرستَنَم تو آشپزخونه چيز بخورم،
اما من مىخندم
حسابى مىلمبونم و
هيكلو مىسازم.
فردا
مهمون كه بياد
من همون جور سر ميز مىمونم و
اون وخ
ديگه دَيّارى جيگرشو نداره كه
بم بگه
«برو تو آشپزخونه غذاتو بخور.»
يكى از اون:
حالى شون ميشه كه من چه قدر خوشگلم و
از خجالت خيس آب و عرق ميشن.
خب منم آمريكايىام!