و يك لبخند

و يك لبخند


شب هيچ‌گاه كامل نيست
هميشه چون اين را مى‌گويم و تأكيد مى‌كنم
در انتهاى اندوه پنجره‌ى بازى هست
پنجره‌ى روشنى.
هميشه رؤياى شب زنده‌دارى هست
و ميلى كه بايد برآورده شود،
گرسنه‌گى‌يى كه بايد فرونشيند
يكى دل ِ بخشنده
يكى دست كه دراز شده، دستى گشوده
چشمانى منتظر
يكى زنده‌گى
زنده‌گى‌يى كه انسان با ديگران‌اش قسمت كند.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.