لوح گور

لوح گور


شيردلى سرفراز
بر خاك افتاده است
خاك مرطوب در خود جايش نمى‌دهد
كرم‌هاى حقير ِ خاكش نمى‌جوند.
صليب
بر پشتش
جفت بالى را ماند:
بلند و بلند بر آسمان اوج مى‌گيرد
و عقابان و فرشته‌گان ِ زرين را ديدار مى‌كند.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.