گلهای وحشی
کنار خطوط متروکهی راهآهن میرویند
گذشته را هر لحظه میتوان دید.
دسته دسته
اردکهای وحشی
به سوی تابستان پرواز میکنند.
(یا شاید رشتههای خیمهبازیند که این عروسک بزرگ را بازی میدهند رشتههایی که نمیبینمشان ولی آیندهی مناند)
الیزابت بیشاپ را به خاطر بیاور:
زمان مورد اعتماد نیست.
به هرحال، آماده نبودم
برای آغاز ملال.
تمام اعتمادبهنفس من
که نمادی از جوانیام بود
از یخ برآمده بود
و زود آب شد
خودم را در نقص خودم تشخیص دادم
دیگر چه بگویم؟
قلبم
در شمارش معکوس است.