نه آسمان نه زمین | اُکتاویو پاز

نه آسمان نه زمین | اُکتاویو پاز


به دور از آسمان
به دور از نور و تيغه‌اش
به دور از ديوارهاى شوره بسته
به دور از خيابان‌هايى
كه به خيابان‌هاى ديگر مى‌گشايد پيوسته،

به دور از روزنه‌هاى وز كرده‌ى پوستم
به دور از ناخن‌ها و دندان‌هايم – فروغلتيده به ژرفاهاى چاه آينه –
به دور از درى كه بسته است و پيكرى كه آغوش مى‌گشايد
به دور از عشق بلعنده
صفاى نابودكننده
پنجه‌هاى ابريشم
لبان خاكستر،
به دور از زمين يا آسمان

گرد ميزها نشسته‌اند
آن جا كه خون تهى‌دستان را مى‌آشامند:
گرد ميزهاى پول
ميزهاى افتخار و داد
ميز قدرت و ميز خدا
– خانواده‌ى مقدس در آخور خويش
چشمه‌ى حيات
تكه آينه‌يى كه در آن
نرگس از تصوير خويش مى‌آشامد و عطش خود را
فرومى‌نشاند و
جگر
خوراك فرستاده‌گان و كركس‌ها است…

به دور از زمين يا آسمان

همخوابى ِ پنهان
بر بسترهاى بى‌قرار،
پيكرهايى از آهك و گچ
از خاكستر و سنگ – كه در معرض نور از سرما منجمند مى‌شود –
و گورهايى برآمده از سنگ و واژه
– يار خاموش برج بابل و
آسمانى كه خميازه مى‌كشد و
دوزخى كه دُم خود را مى‌گزد،
و رستاخيز و
روز زنده‌گى كه پايدار است:
روز ِ بى‌غروب
بهشت ِ اندرونى ِ جنين.

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.