قطعه‌‏يى از مرگ شيخ بدرالدين

قطعه‌‏يى از مرگ شيخ بدرالدين


مى‏‌بارد نم‏‌نم
ترسان و لرزان
با صداى فروخورده
همچون پچّ و پچِّ خيانت.

مى‏‌بارد نم‌‏نم
چنان كه پاهاى خائنان، عريان و سپيد
مى‏‌دود بر خاك ِ سياه ِ خيس پندارى.

مى‏‌بارد نم‌‏نم
و در بازار سه‏‌رِز۱ 
برابر دكه‌‏ى آهنگر پيكر بدرالدين آويخته بر درختى.

مى‌‏بارد نم‌‏نم
ساعتی از شب ديررس ِ بى‌‏ستاره گذشته.
سراپا عريان است شيخ ما
آب‌چكان تاب مى‏‌خورد
زير شاخه‌‏ى ريخته‌‌برگ.

مى‏‌بارد نم‏‌نم
لال است بازار سه‌‏رز
كور است بازار سه‏‌رز
سودايى موحش در هوا است
بى‌‏حرفى، بى‏‌نگاهى.
فرومى‌‏پوشد به‌‏ناگاه
صورتش را به دو دست‏، بازار سه‏‌رز.

می‌بارد نم‌نم.
‌‌

۱۹۳۶

شیخ بدرالدین: صوفی انقلابی شهید ترک در قرن ۱۴ میلادی
۱: Serez

 

درباره‌ی احمد شاملو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.