دوشيزهگان ِ تگرگ
در كناره
در كار ِ گرد آوردن نمكاند.
آنان، از آن سان خميدهپشت
قادر به رؤيت دريا نيستند.
زورقى با بادبان سپيد
از پهنهى دريا به جانب ايشان اشارتى مىكند.
دوشيزهگان
او را نمىبينند
و زورق
از اندوه
به تيرهگى درمىنشيند.
اثری از : احمد شاملو یانیس ریتسوس
دوشيزهگان ِ تگرگ
در كناره
در كار ِ گرد آوردن نمكاند.
آنان، از آن سان خميدهپشت
قادر به رؤيت دريا نيستند.
زورقى با بادبان سپيد
از پهنهى دريا به جانب ايشان اشارتى مىكند.
دوشيزهگان
او را نمىبينند
و زورق
از اندوه
به تيرهگى درمىنشيند.