بایگانی نوشتههای لنگستن هیوز
احمد شاملو شعرها, لنگستون هیوز | احمد شاملو, همچون کوچهای بیانتها | احمد شاملو
فقط يه خيل ِ سيا رُ
مىرونن تو مزرعه
كه سينهى خاكو بشكافن، بكّارن …
ادامهی مطلب احمد شاملو شعرها, لنگستون هیوز | احمد شاملو, همچون کوچهای بیانتها | احمد شاملو
رؤياهاتو محكم بچسب
واسه اين كه اگه رؤياها بميرن
زندهگى عين مرغ شكسته بالى …
ادامهی مطلب احمد شاملو شعرها, لنگستون هیوز | احمد شاملو, همچون کوچهای بیانتها | احمد شاملو
تنها
مث باد
رو علفاى صحرا.
تنها
مث بطرى مشروب
واسه خودش تك و …
ادامهی مطلب احمد شاملو شعرها, لنگستون هیوز | احمد شاملو, همچون کوچهای بیانتها | احمد شاملو
آه، جريان ستارهگان بر فراز خيابانهاى هارلم،
آه، شب، كه نفس كوچك نسيان است.…
ادامهی مطلب احمد شاملو شعرها, لنگستون هیوز | احمد شاملو, همچون کوچهای بیانتها | احمد شاملو
بارش باران نقرهوار
حياتى تازه پديد آرد دگربار.
سبزه سرسبز سربر زند و
گلها …
ادامهی مطلب احمد شاملو شعرها, لنگستون هیوز | احمد شاملو, همچون کوچهای بیانتها | احمد شاملو
اون دور دوراى جونوب، تو ديكسى
(دل پاره پارهى من)
به درخت ِ سر …
ادامهی مطلب احمد شاملو شعرها, لنگستون هیوز | احمد شاملو, همچون کوچهای بیانتها | احمد شاملو
هر كسى
بهتر از هيچ كسه.
تو اين گرگ و ميش بىحاصل
حتا مار…
ادامهی مطلب