گلوله ای قالب زده ام برایت
که به تو، در قلبم اصابت کند
او از سنگ است، تراشیده بدست محکومان کار اجباری
از سرب است، آغشته به خون
از آهن است، فرو شده در عسل
سنگ خاراست او، در پاره هایی خشن
تا بیش از پیش لت و پار کند
تا تو
معنای نابودی ِ عشق را
دریابی!
گلوله ای قالب زده ام برایت
که به تو، در قلبم اصابت کند
او از سنگ است، تراشیده بدست محکومان کار اجباری
از سرب است، آغشته به خون
از آهن است، فرو شده در عسل
سنگ خاراست او، در پاره هایی خشن
تا بیش از پیش لت و پار کند
تا تو
معنای نابودی ِ عشق را
دریابی!