یک بار
از یادِ جهانگردان رفته
پیوست دوچرخهای
به گلهای
از بزهای کوهی
با …
ادامهی مطلبپدربزرگ، دوباره
رفتی آلو دزدی
و باز هم با بهترین کفشهایت رفتی
همانهایی که …
من هیچ وقت ندارم
شما را خواهم گفت که کیستم
تنها در سه کلمه…
اسبی تَتار از تبار من
چار نعل میتازد از میان کتابهای من
از آنجاست …
انگشت من مزین است
به ملخی
با عیاری بالا.…
من زندگی میکنم با طبیعت
همچون آن بادِ در گذر
از روی ایمان برگ.…