يه آقايی يه مجله وا میکنه
خانومای لخت و پتی،
با چشای سرمهکشيده.
يه …

يه آقايی يه مجله وا میکنه
خانومای لخت و پتی،
با چشای سرمهکشيده.
يه …
يه پيرهن قرمز میخوام.
يه پيرهن شل و ارزون
يه پيرهن حسابی تنگ،
دلم …
دوست دارم دست بکشم بر خالکوبیهای تنت
در تاریکی محض، وقتی نمیتوانم ببینمشان. خوب …
يه آقايی يه مجله وا میکنه خانومای لخت و پتی، با چشای سرمهکشيده. يه …
ادامهی مطلبهمهی شب، اسبها
از کنار کلبهی سفريمان گذشتند.
درون کلبه از سرما بيدار شدم…