بیا درباره فلسفه حرف نزنیم، رهایش کن، ژان.
یک خروار کلمه، یک خروار کاغذ، …

بیا درباره فلسفه حرف نزنیم، رهایش کن، ژان.
یک خروار کلمه، یک خروار کاغذ، …
به پیش می تاختیم از میان دشت های یخزده در یک واگن در سپیده …
ادامهی مطلب۱ پنجمین بهار جنگ آغاز میشود دختری جوان برای معشوقش میگرید برف در خیابانهای …
ادامهی مطلبآنگاه که همه چیزی به کمال بود و نشان گناه ناپیدا گشتهبود و زمین، …
ادامهی مطلب