یک غروب،
گوشهی اتوبوس ایستادهبودم،
منتظر ایستگاه شمارهی دو.
مرد ایستاده هم منتظر بود.…

یک غروب،
گوشهی اتوبوس ایستادهبودم،
منتظر ایستگاه شمارهی دو.
مرد ایستاده هم منتظر بود.…
چه زیباست انتظارِ دوبارهی تو
در همان جای همیشگی
بینگاهی به در
و زیر …
حالا اتاقو واسه چند لحظه ترک کرده
که صورتشو پودر بزنه
نگا میکنيم و …
گاهگاهی زنگ میزنم، که ببينم
آهنگ پيغامگيرش عوضشده يا نه.
«تو دو کلمه بم …