واقعیت برای حاکمان تهدیدکننده است و من این اندیشه را دلگرمکننده میدانم. واقعیت سرکش …
ادامهی مطلبپایان شعر | هرمان د کونینک
همهی دنیا را دیدهام | هرمان د کونینک
همهی دنیا را دیدهام
اما عاشق یک شهر هستم
و در این شهر عاشق …
برای همدیگر | هرمان د کونینک
پیشترها فقط چشمهایت را دوست داشتم
حالا چین و چروکهای کنارشان را هم
مانند …
پنجاه و هفتم: مکان
مثل جزیرهی مرغان دریایی
همانطور که این جزیره از آنِ مرغان دریاییست
و مرغان دریایی از آنِ فریادهایشان…
شروهی رخوت
رخوت دراز کشیدن بر روی علفها را دوست دارم، مثل پادشاهی
مراقب هوادارانم. اندامهایم…
طرح پنجساله
من تو را دوست دارم. تو آن چه را که نمیتوانی دوست بدار
تواناییهایت …
دختر
خودت، آگاهی و بلافاصله
جسارتی که میتوانی داشته باشی
هر از گاهی خودی نشان …
هدیه
حرف بر سر داشتن نیست، دستِ بالا بر سر گرفتن است
تنها که هستم …
بدرود
به نازنینم بگو که زیبا بود
با بوسهها بگو، که آن را بهتر بفهمد…
صلح
بین زمینِ اعمال ما
و آسمانِ رویاهایمان
مه، تار و پودش را تارتر میکند…
پدر
هرآنچه پایان یافته است، آرام به زندگی خود ادامه میدهد
بی سروصدا، چرا که …
مادر
آن چه با زمان میکنی
همان کاریست که ساعت دیواری قدیمی مادربزرگی میکند
ساعت …