میخواهم کسی برایم پیغامهای آبهای بدنمان را بخواند
از هوای دیروز در باجههای تلفن…

میخواهم کسی برایم پیغامهای آبهای بدنمان را بخواند
از هوای دیروز در باجههای تلفن…
دور است خانههایی که در خواب میبینم
دور است صدای مادرم
که مرا به …
در کریستال سنگهای نامکشوف حل شدم
در میان شهرها،
نامرئی مثل هوا میان دو …
از حقیقتِ آغاز همهی رودخانهها، درختان و شهرها
خود را جدا کردم.
اسمی دارم …
سریع است قرن
اگر باد بودم
پوست درختان را میکندم
پیرایهی عمارات را میکندم.…