گشادهسر،
کجا آرام میگیری؟
زیر کدام سقف؟
کنار گرمای کدام شومینه؟
تنها گور
سقف …
هنوز هم نقشهای در سر داری برای من؟
اگر نه، رهایم کن، خاموشم کن.…
سکوت، چنان که پیش از آفرینش.
دود از سقفها بیرون میزند.
با نجوایی قناس…
آه دوروتئای زیبای من
در شبهایی چنین، شعری زاده نمیشود
در شبهایی چنین، گلهای …
دهان من با دهان تو، پر.
دستهایم با دستهای تو، پر.
هقهقات نجوا میکند …