باران | جک گیلبرت آزاده کامیار شعرهاناگهان این شکست. این باران. آبیها که خاکستری شدهاند و قهوهایها که خاکستری شدهاند… ادامهی مطلب
در آمبریا | جک گیلبرت آزاده کامیار شعرهاروزی نشسته بودم بیرون کافه،غروب آمبریا را تماشا میکردم که دختریاز نانوایی … ادامهی مطلب