با رنج بسیار، با یک بند انگشت پیشرفت در سال،
در دل صخره نقبی …

با رنج بسیار، با یک بند انگشت پیشرفت در سال،
در دل صخره نقبی …
این صفحه در معما
کم از اوراق کتاب مقدس من نخواهد بود
یا آن …
در میانهی راه ایستادم
به زمان پشت کردم
و بهجای ادامهی آینده
ــ که …
و آیا در طول این رودخانهی گلآلود بیحال بود
که زورقها برای ساختن زادگاه …
شب، چشمان اسبان که در شب میلرزند،
شب، چشمان آب در کشتزاری خفته،
شب …
پیش از آن که رؤیا [یا وحشت] بشری ما
اسطورهها، فرضیههای پیدایش و عشق …
که به رؤیا دید که زیبایی همچون رویایی درگذر است؟
چراکه این لبهای …