پنجاه و سوم: عروس سیاه پوست

پنجاه و سوم: عروس سیاه پوست


 

 پنجاه و سوم: عروس سیاه پوست

افتاده بود بر بالشی خونی

گردن طلایی زنی سفید پوست

بیداد می کرد خورشید در موهایش،

زبان می کشید بر ران های بلند و روشنش ،

و زانو می زد پیش پستان های قهوه ای رنگش ،

که هنوز رنگ بارداری و زایمان بر خود ندیده بود.

کنارش مرد سیاه پوستی افتاده بود

چشمان و پیشانی اش له شده در زیر سم اسبان

دو انگشت کثیف پای چپ اش

فرو رفته به گوش سفید و کوچک زن 

زن اما آنجا چون عروسی خوابیده بود

بر درگاه نشاط اولین عشقش

که مانند بسیاری از معراج ها

آلوده بود به خون گرم و جوان.

تا اینکه چاقو را به گلوی سفیدش فرو کردند

و حفاظی ارغوانی از خون مرده

به دور کفل هایش کشیده شد.

درباره‌ی مودب میرعلایی

مؤدب میرعلایی، شاعر و مترجم، متولد ۱۳۴۶ است. ادبیات فارسی و سپس فرهنگ و زبان‌های باستان خوانده است. در هلند تعلیم و تربیت خوانده و به عنوان مددکار اجتماعی مشغول به کار است. وی سال‌های بسیار است که آثار شاعران مدرن هلند و بلژیک را ترجمه می‌کند. از او کتابی با عنوان «اکفراسیس» در نشر چشمه منتشر شده است.

یک یادداشت

  1. چه تصویری !

پاسخ دادن به احسان لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.