سی و چهارم: ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵﻛﺸﻴﺪﻥﻫﺎﻯ ﺯﻥ

سی و چهارم: ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵﻛﺸﻴﺪﻥﻫﺎﻯ ﺯﻥ


ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﻛﺸﻴﺪﻥﻫﺎﻯ ﺯﻥ
ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﺪ ﺷﻜﻔﺘﻪ
ﻭ ﻫﻤﻴﺸﻪ ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ میﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺯﻧﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺯﻥ ﺯﻣﻴﻦ
ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﻣﻰﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﺮﺩﺍﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺯﻣﻴﻦ ﺍﺳﺖ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﮔﺮﻣﺎﻯ ﺭﻓﻴﻘﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﺯﻥ
ﻫﻤﻴﻦ ﻛﻪ ﻣﻰﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﺭﻓﻴﻘﺎﻧﻪﺗﺮﻳﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﺳﺖ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺗﻦ ﺑﻰﻫﻤﺘﺎﻯ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ
ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﻣﻰﺗﻮﺍﻧﺪ ﺗﻦ ﺑﻰﻫﻤﺘﺎﻳﻰ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺑﮕﻴﺮﺩ
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺷﻌﺮ ﻣﺤﺸﺮ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ
ﻛﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﻨﺪ ﺷﻌﺮﻫﺎﻯ ﻣﺮﺩ
(ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ ﻛﻪ ﺷﻌﺮﻫﺎﻯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﻨﺪ)

شکفته از ﺯﻥ ﻣﻐﺮﻭﺭ ﻭ ﻣﺼﻤﻢ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻣﻰﺩﺍﺭم
ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﻡ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﺎﺵ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﻣﻦ ﻣﺮﺩِ مصمم و مغرور را دوست دارم
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻓﺸﺮﺩﻥﻫﺎﻯ پرتوان زن خوش بر و بارو را دوست می‌دارم
ﺍﻳﻦ ﭼﻨﻴﻦ ﺍﺳﺖ ﻓﻘﻂ ﻛﻪ ﺩﺭ ﺁﻏﻮﺵ ﻓﺸﺮﺩﻥﻫﺎﻯ پرتوان مرد از راه می رسند
ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﻛﺸﻴﺪﻥﻫﺎﻯ ﺫﻫﻦ ﺯﻥ
ﻫﻤﻪﻯ ﺩﺭﺁﻏﻮﺵ ﻛﺸﻴﺪﻥﻫﺎﻯ ﺫﻫﻦ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺭﺍﻩ ﻣﻰﺭﺳﻨﺪ ﺳﺮ ﺑﻪﺭﺍﻩ
شکفته از راست کرداری ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻤﺎﻡ ﺭﺍﺳﺖﻛﺮﺩﺍﺭﻯﻫﺎ ﻣﻰﺷﻜﻔﻨﺪ
شکفته از شفقت ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﻔﻘﺖﻫﺎ
ﻋﻈﻴﻢﺗﺮﻳﻦ ﭼﻴﺰ ﺭﻭﻯ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﺮﺩﺍﺳﺖ/ تمام ابدیت
ﺫﺭﻩ ﺫﺭﻩ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﻋﻈﻤﺖ ﺍﻣﺎ ﺷﻜﻔﺘﻪ ﺍﺯ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ
ﺩﺭ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﺮﺩ ﻫﺴﺖ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﻧﺨﺴﺖ
ﻭ ﻣﺮﺩ ﻣﻰﺷﻮﺩ ﺳﭙﺲ.

 

درباره‌ی مودب میرعلایی

مؤدب میرعلایی، شاعر و مترجم، متولد ۱۳۴۶ است. ادبیات فارسی و سپس فرهنگ و زبان‌های باستان خوانده است. در هلند تعلیم و تربیت خوانده و به عنوان مددکار اجتماعی مشغول به کار است. وی سال‌های بسیار است که آثار شاعران مدرن هلند و بلژیک را ترجمه می‌کند. از او کتابی با عنوان «اکفراسیس» در نشر چشمه منتشر شده است.

یک یادداشت

  1. معرکه بود

پاسخ دادن به پریا لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.