اینک پیش این ماه، پیش از آنکه این ماه رو به افول بگذارد
من …
آقای ویلتشایر
همه چیز تمام شد، صدایی میگوید در رویا، اینک تو تصویری هستی
از آقای …
پرستاران
صف پرستاران کمکم روانه خانه میشوند
پشتِ حفاظِ
عینکم تماشایشان میکنم که میآیند و …
ماشین روباز
ناپدید میشود اتومبیل سیاه
در پیچِ بودن. من
ظاهر میشوم در گردشگاه.
همه خواهند …
شاعران تروا
باران
باران می بارد و می گویی انگار که ابرها
زاری می کردند. بعد دهانت …
یونانی
ما دیدیم زن سبزهای در حال ساختن صخرهای.
تنها برای یک دم، انگار که …
گودزیلا در مکزیک
به دقت گوش کن، پسرم: بمبها فرود میآمدند
بر مکزیکوسیتی
اما هیچکس حتی نمیفهمید.…
شبح ادنا لیبرمن
آنان در ساعت تاریکی مطلق میآیند به دیدارت،
تمام عشقهای گمشدهات.
گذر کثیفی که …
قطعهها
کارآگاه در هم شکسته… شهرهای بیگانه
با تماشاخانههایی با نامهایی یونانی
پسران مایورکایی خودکشی …
کارآگاهان منجمد شده
رویای کارآگاهانی منجمد شده را دیدم، کارآگاهان آمریکای لاتین
که میکوشیدند باز نگه دارند …
کارآگاهان گمشده
کارآگاهان گم شدند در شهر تاریک.
من شنیدم صدای نالههایشان را.
من شنیدم در …
کارآگاهان
رویای کارآگاهانی را دیدم گمشده در شهر تاریک.
شنیدم صدای نالههایشان را، دلآشوبشان را، …
رویا
رویای کارآگاهانی منجمد شده را دیدم
در یخچال بزرگ لسآنجلس
در یخچال بزرگ مکزیکوسیتی.…
کثیف، بدلباس
در گُذرِ سگها، روحم رویارو شد
با دلم. در هم شکسته، اما زنده،
کثیف، …
در اتاق مطالعه دوزخ
در اتاق مطالعه دوزخ در باشگاهِ
طرفداران علمی-تخیلی
در حیاط خلوتهای منجمد در اتاق …