چیزهایی که به پایان رسیدند کامیار محسنین شعرهاغرق هراس و بد گمانی،با ذهنی ملتهب، چشمانی مضطرب،نومیدانه می کوشیم گریزگاهی … ادامهی مطلب
شمع ها کامیار محسنین شعرهاروزهایی که خواهد آمد، در برابرمان می ایستد، چون ردیفی از شمع های شعله … ادامهی مطلب
ایتاکا کامیار محسنین شعرهاچون قدم می نهی در راه ایتاکاامید می بندی که سفرت دراز باشد،پر از ماجرا، … ادامهی مطلب
برگرد کامیار محسنین شعرهابارها برگرد و تصاحبم کن، حس آنکه عاشقم، بارها برگرد و تصاحبم کن-وقتی … ادامهی مطلب
تقدیم نامه کامیار محسنین شعرهاتویی که نمی توانم نجاتت دهمبه من گوش کن.سعی کن این گفتار … ادامهی مطلب
معنی کامیار محسنین شعرهاوقتی بمیرم، واگشت دنیا را می بینم.روی دیگر، در پس پرنده، کوهستان، غروب.… ادامهی مطلب
پنهانی ها کامیار محسنین شعرهااز آنچه کرده ام و از آنچه گفته اممگذارید هیچکس بکوشد که بداند … ادامهی مطلب
دیوارها کامیار محسنین شعرهابی هیچ ملاحظه ای، هیچ تاسفی، هیچ شرمی،دیوارهایی به دورم ساخته اند، ضخیم … ادامهی مطلب
من قدرتی از گذشته ام کامیار محسنین شعرهامن قدرتی از گذشته ام.عشق من تنها در سنت نهفته است.من از … ادامهی مطلب
پنجره ها کامیار محسنین شعرهادر این اتاق های تاریک، که می گذرانمروزهای خفقان را، پس و پیش … ادامهی مطلب
بازگشت به خانه کامیار محسنین شعرهابه خانه آمد. هیچ نگفت.اما معلوم بود اتفاق بدی افتاده.با همان لباس … ادامهی مطلب
ما نخواهیم مرد کامیار محسنین شعرهاتقدیم به ماریان مور اگر گمان جاودانگی در میان نباشد،خاک باقی می … ادامهی مطلب