می پرسد: شعر چیست؟ بینی خوش تراشاش، لباناش مثل دو قاچِ هندوانه چشمهاش که آسمانِ پاک آبی را منعکس میکند موهای پرپُشتاش مثل تودهی ابر خاکستری پیشانیِ افقگونهاش شعرند جست و خیزِ کودکان پیرزنان پُرحرف دو تنِ سرخوش، آمیخته، برای گذرانِ یک عصر مسافران منتظر با چمدانهایی در دست زوجهایی که در پارک قدم میزنند، آنهایی که به گردش آمدند …
نصیر احمد ناصر: خوابی که باید بنویسم
خوابی که باید بنویسم روی تکه چوبی که بازی می کند با آن کودکی که از مدرسه فرار کرده ماه ای که باید بنویسم روی پیشانی زنی سیاه سوخته تر از شب ترانه ای که باید بنویسم روی لب های یخ زده ی باد؛ که ازمیان جنگل بامبو عبور می کند نامی که باید بنویسم روی سنگ قبری بی نشان …