۱. دی یپ باز همان جزر واپسین سنگریزههای مردهی ساحلی بازگشت و سپس پلهها به سوی شهر نورانی ۲. مسیرم در شن-باد است میانِ سنگریزهها و تل-ماسه باران تابستانی بر زندهگییم میبارد بر من، بر زندهگییم که به یغما میرود، که از من میگریزد بر انجاماش بر سرانجاماش آرامشِ من در آن جایي است که مِه پس میرود در …
ادامهی مطلبسموئل بکت: طریقی کوتاه در انداز
پس طریقی کوتاه در انداز از میان این زباله ها به هر آن کجا که همه تاریک و بی تمنا بی شرح و بی الفاظ بی حس و بی نیاز از این گنداب طریقی کوتاه تر در انداز به جایی که به یک نگاه سرچشمه هویداست
ادامهی مطلبسموئل بکت: گور زاد
برگردان این شعر پیش کشی است به برادرم کامیار (محسنین) گذران سال های آموختنی که بر باد می رود شهامتی برای سال ها سرگردانی درون دنیایی که مودبانه روی می گرداند از خام دستیِ آموختن پی نوشت: برگردان این شعر از متن اصلی انگلیسی انجام شده است
ادامهی مطلبسموئل بکت: می آیند…
می آیند ناهمانند و یک سان با هر کدام شان چیزی ناهمانند و یک سان با هر کدام شان غیاب عشق، ناهمانند با هر کدام شان غیاب عشق، یک سان پی نوشت: ترجمه ی این اثر از متن انگلیسی ترجمه شده توسط شخص بکت از متن اصلی فرانسوی اثر انجام شده است.
ادامهی مطلبچهل و هشتم: که میتواند
که میتواند حکایت این پیر مرد را روایت کند؟ چه کس غیاب را وزن میکند؟ که میخواهد به وجب حجم نیاز و اندوه جهان را اندازه کند؟ یا به دور هیچ در واژه ها حصار کشد؟ : برگردان تقدیم به محسن عمادیست
ادامهی مطلب