یه قدم بیا جلو ما شنیدیم تو آدم خوبی هستی کسی نمیتونه تو رو بخره اما رعد و برقی که به خونهها میزنه رو هم کسی نمیتونه بخره سر حرفی که زدی میمونی؛ چه حرفی زدی؟ روراستی و عقیدهت رو رک و پوستکنده میگی؛ کدوم عقیده؟ شجاع هستی؛ در مقابل کی؟ عاقلی؛ واسه کیا؟ منافع شخصیت رو در نظر نمیگیری …
فقط چیزی را باور کن..
فقط چیزی را باور کن که چشم هایت می بیند و گوشهایت می شنود حتی آن چه را چشم هایت می بیند و گوش هایت می شنود باور نکن همچنین بدان که باور نکردن چیزی گاهی می تواند باور کردن چیز دیگری باشد
برتولت برشت | می خواهم با کسی بروم که دوستش دارم
می خواهم با کسی بروم که “من دوستش می دارم” نمی خواهم هزینه ی این همراه شدن را حساب و کتاب کنم یا اینکه به خوبی و بدی اش فکر کنم حتی نمی خواهم بدانم دوستم دارد یا نه فقط می خواهم با آن کسی بروم که دوستش دارم
برتولت برشت | برای یک شیرِ حک شده روی گلدان چینی
بدها از پنجه ات می ترسند خوب ها از ظرافت و زیبایی ات لذت می برند همینطور دلم می خواهد این را درباره ی شعرم از دیگران بشنوم
عوضکردن چرخ | برتولت برشت
کنارِ راه نشستهام راننده چرخ پنچر را عوض میکند جایی را که از آن آمدهام دوست ندارم جایی را که به آن میروم هم دوست ندارم پس چرا به عوض کردنِ چرخ با بیطاقتی نگاه میکنم؟