یک شعر

یک شعر


یک شعر

 

ای که چنان ژرف خفته ای که نتوانی برخاستن
هر سپیده دم به سراغ پلک هایت می آیم
شگفت انگیز در حیات، شگفت انگیز در مرگ
و در مرگ و زندگی همیشه گشوده
در زیر بقایای سایه ای، یا نوار ابریشمی از ماه
چنان می نوشم آرامش چشمانت را که گویی مردابی را
به خاطر ژرفای سکوت شان، به خاطر نیکی آرامش
هر یک بستری یا گوری را می نماید

درباره‌ی فرشته وزیری نسب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.