آن دیگری

آن دیگری


آن دیگری

آن دیگری می خندد
غصه‌هایش را دارد
چهره مرا با پوست و مویم زیر آسمان نگاه می‌دارد
کلمات را از دهان من بیرون می‌ریزد
پول دارد و ترس و گذرنامه
می‌ستیزد و دوست می‌دارد
آشفته می‌شود
و بیقرار
اما من نه
من آن دیگری‌ام
که نه میخندد
نه چهره‌ای زیر آسمان دارد
نه کلمه‌ای در دهان
آن‌که با من و خویش
بیگانه است
نه! من نه! آن دیگری، همیشه آن دیگری!
آن‌که نه غالب می‌شود نه مغلوب
آن‌که غصه‌ای ندارد
و برآشفته نمی‌شود
آن دیگری!
که وجودش برای خودش بی تفاوت است
آنی که من نمی‌شناسمش
و هیچکس دیگر هم نمی‌داند که کیست
آن که مرا بر نمی آشوبد
آن منم!

درباره‌ی فرشته وزیری نسب

یک یادداشت

  1. با سلام
    آیا امکان دارد متن اصلی این شعر، البته ترجیحا انگلیسی آن را در اختیار من قرار دهید؟ بنده مشغول نوشتن متنی به زبان انگلیسی هستم که این شعر کاملا در تطابق با آن قرار دارد.
    با تشکر

پاسخ دادن به آرش لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.