آسمان، آسمان آبی | ادگار وال

آسمان، آسمان آبی | ادگار وال


آسمان، آسمان آبی
بسیار آبی و شرم‌آلود
هنگام که ابرها ناپدید می‌شوند
تنها تویی که پدیدار می‌شوی
آن‌گاه خورشید برمی‌آید
چنان گرم که عشق مادری
آسمان سرشار از روشنی
نورانی‌شده با زندگی

گاهی آبی و گاهی خاکستری
او چگونه باید بماند؟
شاید همیشه آبی
شاید همیشه خاکستری
کسی چه می‌داند
روزی هیچ آسمانی در کار نخواهد بود
که فکر کنیم او چگونه باید بماند…


درباره‌ی مجتبی گلستانی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.