ترجمه دوباره اثر، بهترین نقد ترجمه

ترجمه دوباره اثر، بهترین نقد ترجمه


■ نقد ترجمه،‌ به خصوص نقد ترجمه ادبی در ایران بحثی ادامه‌دار، مناقشه‌برانگیز، تاثیرگذار و کم‌وبیش آموزنده بوده است. در سال‌های اخیر شمار ترجمه‌ها از رمان و داستان‌ کوتاه افزایش چشمگیری داشته و به همان میزان هم بحث‌ها و انتقادها درباره میزان امانتداری مترجم، حفظ لحن و سبک نویسنده، و دانش و تسلط مترجمان نسبت به زبان مبدا و مقصد افزایش یافته است.

به تازگی نیز شماری از آثار پرمخاطب در بازار کتاب ایران مورد نقد قرار گرفته که بازتاب زیادی در محافل ادبی در ایران و نیز در شبکه‌های اجتماعی داشته است.

از آنجا که عمده نقدهای ترجمه در ایران به یافتن خطاهای لغوی در ترجمه‌های ادبی محدود شده، سوال‌هایی در این زمینه مطرح است که تامل و بررسی بیشتر در این باره را ضروری می‌سازد؛‌ از جمله اینکه آیا نقد ترجمه، یافتن خطاهای لفظی در ترجمه است یا چیزی بیشتر از آن؟ آیا اگر در ترجمه‌ای خطا پیدا شود، آن اثر اعتبارش را از دست می‌دهد؟ نقد ترجمه معتبر چه ویژگی‌هایی دارد و نمونه‌های خوب این نقد کدامند؟

وضعیت نقد ترجمه در ایران، نیز مانند وضعیت نقد در معنای عام کلمه، پریشان و نامطلوب است.

یکی از نخستین موانع شکل گیری نقد خوب علمی، نبود آزادی لازم برای منتقد است و نابردباری نقدشونده.

بارها پیش آمده نقدی را نوشته ای و داده ای به مجله ای، اما سردبیر، بنا به ملاحظات مختلف، از چاپ آن تن زده یا اگر چاپش کرده، بعدها، هم خودش و هم منتقد، آماج قهر، ناخرسندی و دلخوری مترجم یا ناشر وحتی اطرافیان و نوچه های هر دو طرف قرار گرفته.

از آن سو نیز گاهی نبود دلیری کافی برای ابراز نقد در منتقد، مانع ایجاد فضای نقد واقعی شده است. تعارف نداریم، اینها مسائلی واقعی و ملموس در جامعه ادبی ما هستند.

شرایط اقتصادی از قبیل کم بودن یا نبود حق التالیف کافی نیز، به همان میزان مهم‌اند و تعیین کننده.

فرض کنیم منتقدی با دقت تمام در طول یکی دوهفته، کاری را می خواند و با متن اصلی تطبیق می دهد، آیا آن موجود بینوا، بابت نقدش، پاداش مادی لازم و کافی را می گیرد تا در این بین، گوشه ای از زحمتش جبران شود؟ به هر حال منتقد هم که نمی تواند با امداد غیبی اجاره خانه اش را بپردازد!

از سوی دیگر، کم سوادی هم مانع بزرگی است بر سر شکل گیری چنین نقدی. بدیهی است که دانش ناقد، اگر نگوییم بیشتر، دست کم باید همتزار مترجم باشد که بتواند نقدی به دردبخور بر اثری بنویسد.

در کشورهای به‌سامان، این وظیفه، بر گردن دانشگاهیان است، ولی شوربختانه، اینان نیز، در سرزمین گل و بلبل ما، عمدتاً نه توان کافی برای چنین کار خطیری را دارند و نه اصلاً برایشان چنین چیزهایی اهمیت دارد، برای آنها اضافه کاری البته مهمتر است از نقادی! به جرات می توان گفت در خوشبینانه ترین حالت، دانشگاهیان ما ریزه‌خوار خوان فرآورده‌های فرهنگی عمدتاً خلق شده در خارج از محیط دانشگاه‌ها هستند، گاهی این ارجمندان، نه همتراز، که حتی از آنچه در خارج از آن فضا شکل می گیرد، فرسنگها عقب ترند و حتی –با پوزش- نمی توانند از این تلاشها، چنان که باید و شاید بهره ببرند.

نقد ترجمه البته، فقط نقد ملانقطی نیست بلکه کنشی است چندسویه که وظیفه اش هم، آموزش است و هم بررسی میزان همجواری متن ترجمه شده به متن اصلی و هم آگاهانیدن خواننده از لحن اثر و هم توجه به زبان و کلیت متن در زبان فارسی. درست است که ترجمه، امری اساساً نسبی است و ترجمه عاری از کاستی ابداً وجود ندارد، ولی ترجمه ای که در درک متن اصلی تا حد زیادی می لنگد و فارسی درست و درمانی هم ندارد، قطعاً ترجمه ای ناموفق و ابتر است و باید نقد شود.

ولی اگر فرض را بر این بگذاریم که همه موانع بر طرف شوند و ترجمه ای به خوبی نقد شود و نقد هم از قضا، کاملاً علمی و دقیق باشد، باز هم نه خوانندگان آن نقد که اغلب در مجلات و روزنامه ها منتشر می شود، با خوانندگان ترجمه ناقص و ضعیف و پر ازکاستی برابری می کنند -که در قالب کتاب در دسترس همگان است-، و نه تاثیر آن دیرپا و عمیق است، چون با چاپ شماره بعد مجله یا روزنامه، آن نقد، خود به خود به محاق می رود و باز خوانندگان می مانند و ترجمه ضعیف که عجالتاً میخش را کوبیده و به خانه ها و کتابخانه ها راه پیدا کرده.

پس نوع آرمانی و عملی نقد ترجمه، به باور من، همانا ترجمه دوباره اثر است. در این صورت است که خوانندگان فرهیخته، بی هیچ تعارفی ترجمه بهتر را برمی گزینند، و ترجمه ضعیف تر، خود به خود کنار می رود. احدی دلخور نمی شود و این است که کار برخی مترجمان بر برخی دیگر برتری می یابد. بیهوده نمی گویند، فلانی مترجم خوبی است و فلانی متوسط یا بد. ترجمه مجدد را هم، خداوند برای همین جور مواردی آفریده!

درباره‌ی علی عبدالهی

علي عبداللهي (شاعر،مترجم،پژوهشگر و مدرس دانشگاه های تهران،دانشگاه دولتی اصفهان و دانشگاه آزاد مرکز، تهران ) متولد ۱۳۴۷ درخراسان جنوبی، شهر بيرجند، روستای سیوجان. عبداللهی دوران دبستان و راهنمایی را در روستایش گذراند، و در دوره ی دبیرستان در دبیرستان شریعتی شهر بیرجند، در رشته ی فرهنگ و ادب دیپلم گرفت. در سال ۱۳۶۵ در کارشناسی رشته‌ی زبان و ادبیات آلمانی دانشگاه شهید بهشتی پذیرفته شد.سپس کارشناسی ارشد زبان و ادبیات آلمانی را از دانشگاه تربیت مدرس گرفت،با موضوع پایان نامه‌ی"شعر انضمامی/عینی(کانکریت) و تاثیر آن بر آموزش زبان آلمانی".سپس در کنار تدریس در دانشگاههای تهران و اصفهان، به همکاری با نشریات ادبی و ترجمه ی کتاب مشغول شد.او به خاطر ترجمه هایش چند بورسیه ی تحصیلی در مونیخ(آلمان) و زوریخ(سوئیس) و سایر شهرهای آلمان به دعوت دولت آلمان گذرانده و بارها در خانه ی نویسندگان و مترجمان اقامت داشته است. از وی هفت کتاب شعر و بیش از نود کتاب ترجمه در زمینه های ادبیات آلمان و جهان(شعر و نثر)، فلسفه و علوم تربیتی و ادبیات نوجوانان از فارسی به آلمانی و از آلمانی به فارسی در ایران و آلمان منتشر شده است. او افزون بر شعرخوانی در شهرهای ایران، در شهرهای برلین، فرانکفورت، زوریخ، کلن، مونیخ، اشتوتگارت، وین، دهلی نو، شهر روسه ی بلغارستان، ویلنیویس(لیتوانی)، و احمدآباد گجرات شعرخوانی و سخرانی داشته است. شعرهای وی در جنگها و کتابهای مختلف از جمله هزار و یک شعر تالیف محمد علی سپانلو در ایران، به زبانهای آلمانی، انگلیسی، ایتالیایی، لیتوانیایی، یونانی، روسی، مجاری، ترکی، عربی، کردی، صربوکرواتی(بوسنیایی)،لیتوانیایی و هلندی ترجمه و منتشر شده اند. او همچنین بیش از صد مقاله و جستار به فارسی و آلمانی در دانشنامه های فرهنگ آثار، دانشنامه ی ادب فارسی و مجلات ایران و آلمان و سوئیس در زمینه ی ادبیات فارسی و آلمانی و ادبیات تطبیقی، و شرق شناسی منتشر کرده است. آثار وی در ایران بارها تجدید چاپ شده اند.او از دهه ی هفتاد،عضو کانون نویسندگان است و یک دوره در هیات دبیران آن فعالیت داشته است.همچنین از دوران دانشجویی با "شورای کتاب کودک" و دارالترجمه آبیز همکاری مستمر داشته است.او هم اکنون در کرج اقامت دارد، در مقام مترجم و نویسنده ی آزاد به نوشتن و ترجمه مشغول است و ساعاتی نیز به صورت مدرس مدعو، در دانشگاه تهران زبان آلمانی و ترجمه تدریس می کند.پیشتر نیز در دانشگاههای دولتی اصفهان و آزاد تهران واحد مرکز آلمانی و ترجمه تدریس کرده است.در زمینه ی معرفی شعر معاصر ایران، وی تاکنون دهها شاعر ایرانی را به آلمانی زبانها معرفی کرده است که در سایت شعر جهان در برلین و سپس در برخی جنگها منتشر شده اند. وی از سال ۲۰۰۴ نماینده ی ایران در این سایت شعری لیریکس‌لاین است.آثاری از وی در دهها مجله ی ادبی فارسی زبان از جمله کلک، بخارا، چیستا، داستان همشهری و... منتشر شده اند و وی در مجلات ادبی آلمان از جمله در مجله ی"آکسنته" در مونیخ، سال ۲۰۰۷ و ۲۰۱۴ اشعاری به آلمانی منتشر کرده است همچنین در گلچین شعری "اینجا ایران است" به کوشش گریت ووستمان در برمن سال ۲۰۱۱ اشعار آلمانی وی منتشر شده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.