خدا در سرم

خدا در سرم


وقتی هنوز در خواب و بیداری بودم، به یاد آوردم

که در این شب، در گذشته زندگی کرده بودم
و بی‌هیچ شکی دوباره می‌دانستم که خدا هست

بالاخره  می‌خواستم با او صحبت کنم
مردی خیلی خیلی مهربان است، کسی گفت
می‌توانی خیلی راحت تلفنی با او تماس بگیری

تلفن زدم  صدایی شنیدم، صدایی بسیار دوست داشتنی
زن بالدار مهربانی به نظرم رسید
مثل عکسی که روی کارت تبریک می‌بینی
گفته شد: خدا را می‌خواهید، شماره یک را بگیرید
خدا را نمی خواهید، شماره‌ایی نگیرید
شماره یک را گرفتم

و همان زن بالدار گفت: تنها یک نفر پشت خط منتظر است
و آن شما هستید

بیاد دارم که می‌بایست مدت زیادی فکر می‌کردم
تا بیدار شدم و خدا جایی در سرم  گم  شده بود.

درباره‌ی شهلا اسماعیل‌زاده

شهلا اسماعیل‌زاده متولد ۱۳۴۳ است. از سال ۱۹۹۹ در هلند زندگی می‌کند و در رشته‌ی گل و باغبانی تحصیل کرده است. او از سال ۲۰۰۳ مسیحی به کار ترجمه مشغول است. وی در این مدّت کلیّات آثار روتخر کوپلانذ، رمکو کامپرت و همچنین آثار بسیاری از دیگر شاعران هلندی را برای نخستین بار به فارسی ترجمه کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.