با چای کهنه دم و دستانی پیر منتظر است

با چای کهنه دم و دستانی پیر منتظر است


با چای کهنه دم و دستانی پیر منتظر است

دوستش دارم، اما بدون تشنگی و دلتنگی زیاد

عشق پایان روزی آرام است
تنها نور سرخ باقی می‌ماند

خورشید غروب کرده، زن منتظر است
و گربه در گرگ‌ ومیش می‌آید

گربه پشت سردش را به دست زن می‌کشد
نه برای زن بلکه برای موهای خودش.

درباره‌ی شهلا اسماعیل‌زاده

شهلا اسماعیل‌زاده متولد ۱۳۴۳ است. از سال ۱۹۹۹ در هلند زندگی می‌کند و در رشته‌ی گل و باغبانی تحصیل کرده است. او از سال ۲۰۰۳ مسیحی به کار ترجمه مشغول است. وی در این مدّت کلیّات آثار روتخر کوپلانذ، رمکو کامپرت و همچنین آثار بسیاری از دیگر شاعران هلندی را برای نخستین بار به فارسی ترجمه کرده است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.